متفرقه

بنام خدایی که جان آفرید         سپس در کنارش جهان آفرید

هر چه در زمین و آسمانهاست همه به تسبیح و ستایش خدای عالم که مقتدر و حکیم است مشغولند / ای کسانی که ایمان آورده اید چرا چیزی می گوئید که در عمل خلاف آن می کنید / این عمل که سخن بگوئید و خلاف آن کنید بسیار سخت خدا را به خشم و غضب می آورد

 

نمی دانستم چرا این وبلاگ را ساختم و قرار است در آن چه بنویسم ولی تصمیم گرفتم بنویسم آنچه را که دلم گوید در هر زمان!

پس مرا ببخشید اگر مطالبش با یکدیگر ربطی نداشت.

جوانی هستم 30 ساله کارگر ولی در حالی زندگی می گذرانم که درد بیکاری را چشیده ام .

مجردم و هنوز توفیق ازدواج برایم حاصل نشده نکه دوست نداشته باشم ولی مانند همه نه کار مناسب با خود را دارم و نه امکان مناسبی برای ازدواج کردن.

خداوند را شاکرم که اول انسان خلقم کرد و سپس ایرانی و مسلمان و سپس پدر و مادر و خانواده عنایتم کرد و سلامتی و شفا در بیماری عطایم نمود.

هر چند زندگی سختی می گذرانم و هر چه از عمرم می گذرد احساس تنهایی و گناه بیشتر مرا فرا میگیرد ولی چه کنم که هنوز نتوانسته ام سرنوشتم را تغییر دهم .

با این حال امیدم را خدا برایم حفظ کرده و توکلم را پاداشی برایم قرار داده تا از زمانه راضی باشم.

دنیای فقر دنیای زشتی است کلمه زشت بسیار کوچک است ولی میتوان بکارش برد هر روز در خانواده بعلت فقر مالی باید آنچه که بدست می آوری را برای کمک به خانواده خرج کنی و قید آیند هات را بزنی که چون خدا را در نظر داریم کار زیاد سختی نیست ولی من بنده کم ظرفیتی هستم و گاه فشارهای زندگی طاقتم را کم می کند و صبرم تمام می شود.

هر چند دیپلم دارم و در رشته برق ساختمان و صنعتی و حتی کامپیوتر مهارت دارم ولی کار آسانتری که مرا با درد آشنا نکند نیافتم و مجبور به تحمل شرایطی اینچنین هستم تا خدا چه بخواهد.

آیا سختیهای را که من تحمل میکنم بخاطر خودم تنهاست یا اینکه جامعه در این امر دخالت مستقیم دارد؟

اگر همه مردم ما به حق خویش قانع بودن و از پارتی بازی و خود شیرینی برای یکدیگر و حتی رودربایستی برای هم پرهیز می کردند بیماریهای فقر و قدرت و ثروت و شهوت و غیره امروز نمود کمتری داشت و گرفتاریها اینگونه پیچیده و لاینحل نشان نمی داد.

خدای را شاکرم که نعمت مرگ را بر همه ما حتمی قرار داد تا عطش گناه و ثروت و جاه طلبی برای هر شخص روزی پایان پذیرد و فقرا و ضعیفان نیز از این نعمت به منزله پایان درد استفاده خوبی ببرند و حداقل به رنج دنیوی خود پایانی دهند.

آری دوباره خواهم نوشت  نه به خاطر خودم بلکه بخاطر دلم!